بلاگ
یکی از شاخصترین رویکردها در نقاشی نوگرای ایران، انتزاع تغزلی با درونمایهای طبیعتگرا و ترکیبهایی فرمالیستی مرکب از نقش مایههای طبیعت است که اکنون یکی از چشمگیرترین جلوههای هنر معاصر ایران محسوب میشود. پرییوش گنجی این رویکرد پرطرفدار را در منتها درجه کمینهگرایی و برای خلق مجموعهای از درونگراترین نقاشیهای دهههای اخیر ایران، به کار میبندد.
دورههای مختلف کار پرییوش گنجی، معمولاً با حاکمیت مطلق یک رنگ واحد شناخته میشود که عموماً بهطور یکدست سراسر بوم را دربرمیگیرد. این رنگها عبارتند از: قرمز، بنفش، سفید و آبی که البته همگی در یک ارتباط مفهومی با سیاه ظاهر میشوند. در کنار رنگ، که البته مهم ترین واژه در نظام زبانی اوست، “پنجره”،”گل” و شبکه های “گره چینی” نیز در ارتباطی معنادار با یکدیگر ساختار این نظام را شکل می دهند.
“پنجره” در وهله نخست تاکید مبهمی است بر یک دریچه یا چشم انداز و قرار دادن مخاطب در برابر این پارادوکس که مشغول دیدن است یا در حال دیده شدن؟ بدین ترتیب ماهیت دوسویه پنجره و تناقض ذاتی آن در نقاشی گنجی آشکار می شود.
او در دههی هفتاد بورس تحقیقات تطبیقی یونسکو را دریافت کرد و راهی ژاپن شد تا سنتهای هنر شرقی مطالعه کند. در این فرصت به بررسی تاثیر نقوش ایرانی، بهویژه دوران ساسانی روی کیمونوهای ژاپنی پرداخت. در پی سفرهای مکرر پرییوش گنجی به ژاپن و تأثیرپذیری از نقاشیها و باسمههای ژاپنی، فراگیری و شناخت تکنیک کار با آبمرکب بود که به اعتقاد خود هنرمند باعث پیشرفتی بنیادی در حیات هنری وی گردید. در این تکنیک رفتار هنرمند به هنگام نقاشی و انرژیای که از طریق ضربهقلمهای او به روی بوم جاری میشود، بخشی از طبیعت اثر شده و در واقع بدان جان میبخشد. این شیوه به دلیل سرعت و بلاواسطهگی در اجرا، نوعی نقاشی عملگرا و کنشی است که تفکر مدرنیستی زندگی در هنر را تداعی میکند. در اثر حاضر، سرریزشدن خیزرانها یا بیدهای مجنون از بالای تصویر، و حرکت مواج و رقصان آنها بر سطح تابلو، تحرکی رقصگونه، توأم با نوعی تشویش را به ذهن میآورد.
آثار او در ابتدا بهواسطهی آشنایی نزدیک هنرمند با جریانهای اکسپرسیونیستی، به این سبک گرایش داشت اما پس از سفر ژاپن ردی از سنتهای شرقی، و مشخصاً سومی-ئه در آثارش هویدا شد؛ شیوهای ملهم از آموزهی ذن که با مرکب و بدون افزودن رنگ اجرا میشود. خود او در این باره میگوید: «وقتی از ژاپن برگشتم، مدتی با شیوه آب مرکب سنتی ژاپنی کار میکردم و بعد هم یک دوره درگیر کارهای آبهای خروشان شدم. بعد از آن خیلی آرام آرام به کارهای مونوکالر علاقهمند شدم و کارهایم دیگر رنگهای مختلف را نداشت بلکه فقط رنگ آبی در کارم دیده میشد که این اتفاق تحت تاثیر شرایط جامعه بود. بعد از آن بار دیگر با تغییر شرایط اجتماع به سراغ رنگهای قرمز و سیاه رفتم و کمکم مجموعهی پنجرهها را شروع کردم».
نقاشی پیش رو از مجموعه «شب روز شب» و از متأخرترین دوران کاری این هنرمند کمینهگراست. رنگ سپید، بیان نمادین روز، روشنایی، نور و وجود، و سیاه نمادی از شب، تیرگی، خاموشی و عدم است که در کنار یکدیگر، در تعاملی سازنده، هستی را شکل میدهند. ایمان راسخ گنجی به نور، سبب شده در سالهای اخیر با تلاشی مستمر و عارفانه، معنای نور را در سایهروشن رنگهای غالبی چون آبی، بنفش، قرمز و سفید با سیاه به چالش وادارد تا ثابت کند که در نهایت نور بر تیرگی فایق میشود. نگاه بیواسطه به طبیعت در سیر گذر از عالم ماده و دریافت خودآگاهانه هستی، رنگ را به تلألو وامیدارد و جهانِ پسِ پرده لحظهای در پیش چشم حاضر میشود. تعدد لتههای تابلو نیز تحت تأثیر درهای «شوبی» ژاپنی و پنجرههای «اُرُسی» ایرانی تلاش دارد جهانی نو را به روی مخاطب بگشاید.

بدون عنوان از مجموعه شب روز شب 1395
آب مرکب روی بوم

پنجره ها از مجموعه قرمز 1383
رنگ روغن روی بوم
نقاشی
190 * 140 سانتی متر
امضاء: “پری یوش 2004” (پایین راست و چپ)

پنجرهها 1382
نقاشی
195 * 209 سانتی متر
دوره بعدی با حاکمیت رنگ بنفش شناسایی می شود که باز هم درگیری پایداری با سیاه و قرمز دارد. گنجی خود اعتقاد دارد که بنفش نیز به طور اتفاقی در این سری کارها ظاهر شده است. فضای اثر در این مجموعه نقاشی ها حتی بیشتر از قرمز ملول و تیره است اما همزمان انباشتی از گل های رز پدیدار می شوند تا شاید در زبان نشانه شناختی هنرمند بر حس امید پافشاری ورزند.

سری بعدی بوم های سفید هستند که از حیث ابعاد بزرگ ترین کارهای هنرمند را دربر می گیرند. نقاشی های سفید با وجود تنالیته های مختلف، شالوده یکپارچه تری نسبت به سایر کارهای هنرمند دارند و البته به شکل محسوسی ساکن تر و عمیق تر به نظر می رسند. از حیث لایه های متعدد اثر، مجموعه تابلوهای سفید، جزو پرکارترین کارهای هنرمند محسوب می شوند. این لایه ها در اصل سفید روی سفید نبوده بلکه انواع فام های خاکستری، اکر و قهوه ای روشن را شامل می شوند که در نهایت با لایه ای از رنگ سفید در می آمیزند. بوم های سفید در حد فاصل سال های 1390 تا 1392 کار شده اند. این زمانی است که هنرمند در آستانه 70 سالگی قرار داشته و نگاه صبورانه تری نسبت به زندگی و جامعه خویش دارد.

بدون عنوان از مجموعه پنجرههای روز 1389
رنگ روغن روی بوم
نقاشی
240 * 190 سانتی متر
امضاء: «پرییوش 2010» (پایین چپ)
دولتهای، هر لت ۱۲۰×۱۹۰، در مجموع ۲۴۰×۱۹۰ سانتیمتر
پریوش گنجی در ادوار مختلف به سبکهای آبستره و اکسپرسیونیسم گرایش داشته است. مجموعهی «آب» متاخرترین دوره کارهای پرییوش گنجی و از جمله شاخصترین دورههای کاری اوست که در حدفاصل اکسپرسیونیسم و انتزاع تغزلی قرار میگیرد؛ « انبوه ضربهقلمهای هیجانی در این آثار، به شکل گنگی فیگوراتیو به نظر رسیده و برگهای درختان، امواج دریاها و یا ذراتی که در اثر توفان در هوا پخش شدهاند را تداعی میکنند. سرعت اجرای این ضربهقلمها و جوهر خودجوش و به ظاهر کنترلنشده آنها، جلوه تأثیرگذار یک نقاشی کنشی رفتارنما با ریتمی بسیار پویا و خروشان را تداعی میکند».
از حیث جوهر تغزلی نقاشی و ضربه قلم های سریع و بی محابا، تابلوهای سری آبی میراث تجربه آب مرکب در کارهای اولیه هنرمند هستند که اکنون با تکنیک رنگ و روغن کار شده اند. فرآیند کلی کار در این مجموعه، به سان آب مرکب مبتنی است بر رفتارنمایی کنشی یا اکشن پینتینگ و یک آفرینش هیجانی برآمده از کارکرد اتوماتیزم، نوعی نقاشی آبستره اکسپرسیونیستی که بیش از گستره های وسیع رنگ، بر انرژی ضربه قلم های حالت گرا و خروشان استوار است.

آب 1392
رنگ روغن روی بوم
نقاشی
176 * 258 سانتی متر
نقاشیهای پرییوش گنجی اشعاری هستند که رنگ در آن بسان واژه گویای همه چیز است.گنجی پس از تجربه هنر شکلگرا، حالا سالهاست که رنگ در کنار بافتهای لطیف و شاعرانه بنمایه هنر او را شکل داده است. این آثار که بیشک ثمره تأثیرپذیری سیاحت هنرمند از شرق خصوصاً ژاپن است، به زبانی موجز دریافتی از حکمت شرقی را بیان میکنند؛ تمرکز مراقبهگونه در کنار «متافیزیک حضور» و وجود، لحظهای را میسازد که روح در آن امکان جلوهای بیرونی مییابد. او رنگ را در منتها درجه کمینهگرایی و برای خلق مجموعهای از درونگراترین نقاشیهای دهههای اخیر ایران، به کار میبندد. این نقاش رنگپرداز با بهرهگیری از طبیعت، گلها، درختان و آبهای جاری، جهانی شخصی را خلق میکند که تأمل در آن، بازآفرینی چیزی شبیه به زندگی است.
نقاشی پرییوش گنجی، بیش از آن که به یک جهان خیالی و فانتزی تعلق داشته باشد، بازتاب یک واکنش متعهدانه و روشنفکری به کوران هراسها و نگرانیهای اجتماعی است؛ گو اینکه زبان هنر او کاملاً شخصی است و در کاربست واژگان رنگ، خطوط و نقشمایهها دلالتهای قطعی و واضحی ندارد. محصول آفرینشهای او، یک هنر مسؤولیتپذیر است که نه پرتره انتزاعی هنرمندی معطوف به خویشتن، بلکه تصویر دوری است از یک جامعه در حال تلاطم که روزگار پرفراز و نشیبی را سپری میکند.
منابع
کتاب زایش مدرنیسم ایرانی نوشته دکتر علیرضا سمیع آذر
سایت آرتچارت
دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ
یکی از شاخصترین رویکردها در نقاشی نوگرای ایران، انتزاع تغزلی با درونمایهای طبیعتگرا و ترکیبهایی فرمالیستی مرکب از نقش مایههای طبیعت است که اکنون یکی از چشمگیرترین جلوههای هنر معاصر ایران محسوب میشود. پرییوش گنجی این رویکرد پرطرفدار را در منتها درجه کمینهگرایی و برای خلق مجموعهای از درونگراترین نقاشیهای دهههای اخیر ایران، به کار میبندد.
دورههای مختلف کار پرییوش گنجی، معمولاً با حاکمیت مطلق یک رنگ واحد شناخته میشود که عموماً بهطور یکدست سراسر بوم را دربرمیگیرد. این رنگها عبارتند از: قرمز، بنفش، سفید و آبی که البته همگی در یک ارتباط مفهومی با سیاه ظاهر میشوند. در کنار رنگ، که البته مهم ترین واژه در نظام زبانی اوست، “پنجره”،”گل” و شبکه های “گره چینی” نیز در ارتباطی معنادار با یکدیگر ساختار این نظام را شکل می دهند.
“پنجره” در وهله نخست تاکید مبهمی است بر یک دریچه یا چشم انداز و قرار دادن مخاطب در برابر این پارادوکس که مشغول دیدن است یا در حال دیده شدن؟ بدین ترتیب ماهیت دوسویه پنجره و تناقض ذاتی آن در نقاشی گنجی آشکار می شود.
او در دههی هفتاد بورس تحقیقات تطبیقی یونسکو را دریافت کرد و راهی ژاپن شد تا سنتهای هنر شرقی مطالعه کند. در این فرصت به بررسی تاثیر نقوش ایرانی، بهویژه دوران ساسانی روی کیمونوهای ژاپنی پرداخت. در پی سفرهای مکرر پرییوش گنجی به ژاپن و تأثیرپذیری از نقاشیها و باسمههای ژاپنی، فراگیری و شناخت تکنیک کار با آبمرکب بود که به اعتقاد خود هنرمند باعث پیشرفتی بنیادی در حیات هنری وی گردید. در این تکنیک رفتار هنرمند به هنگام نقاشی و انرژیای که از طریق ضربهقلمهای او به روی بوم جاری میشود، بخشی از طبیعت اثر شده و در واقع بدان جان میبخشد. این شیوه به دلیل سرعت و بلاواسطهگی در اجرا، نوعی نقاشی عملگرا و کنشی است که تفکر مدرنیستی زندگی در هنر را تداعی میکند. در اثر حاضر، سرریزشدن خیزرانها یا بیدهای مجنون از بالای تصویر، و حرکت مواج و رقصان آنها بر سطح تابلو، تحرکی رقصگونه، توأم با نوعی تشویش را به ذهن میآورد.
آثار او در ابتدا بهواسطهی آشنایی نزدیک هنرمند با جریانهای اکسپرسیونیستی، به این سبک گرایش داشت اما پس از سفر ژاپن ردی از سنتهای شرقی، و مشخصاً سومی-ئه در آثارش هویدا شد؛ شیوهای ملهم از آموزهی ذن که با مرکب و بدون افزودن رنگ اجرا میشود. خود او در این باره میگوید: «وقتی از ژاپن برگشتم، مدتی با شیوه آب مرکب سنتی ژاپنی کار میکردم و بعد هم یک دوره درگیر کارهای آبهای خروشان شدم. بعد از آن خیلی آرام آرام به کارهای مونوکالر علاقهمند شدم و کارهایم دیگر رنگهای مختلف را نداشت بلکه فقط رنگ آبی در کارم دیده میشد که این اتفاق تحت تاثیر شرایط جامعه بود. بعد از آن بار دیگر با تغییر شرایط اجتماع به سراغ رنگهای قرمز و سیاه رفتم و کمکم مجموعهی پنجرهها را شروع کردم».
نقاشی پیش رو از مجموعه «شب روز شب» و از متأخرترین دوران کاری این هنرمند کمینهگراست. رنگ سپید، بیان نمادین روز، روشنایی، نور و وجود، و سیاه نمادی از شب، تیرگی، خاموشی و عدم است که در کنار یکدیگر، در تعاملی سازنده، هستی را شکل میدهند. ایمان راسخ گنجی به نور، سبب شده در سالهای اخیر با تلاشی مستمر و عارفانه، معنای نور را در سایهروشن رنگهای غالبی چون آبی، بنفش، قرمز و سفید با سیاه به چالش وادارد تا ثابت کند که در نهایت نور بر تیرگی فایق میشود. نگاه بیواسطه به طبیعت در سیر گذر از عالم ماده و دریافت خودآگاهانه هستی، رنگ را به تلألو وامیدارد و جهانِ پسِ پرده لحظهای در پیش چشم حاضر میشود. تعدد لتههای تابلو نیز تحت تأثیر درهای «شوبی» ژاپنی و پنجرههای «اُرُسی» ایرانی تلاش دارد جهانی نو را به روی مخاطب بگشاید.

بدون عنوان از مجموعه شب روز شب 1395
آب مرکب روی بوم

پنجره ها از مجموعه قرمز 1383
رنگ روغن روی بوم
نقاشی
190 * 140 سانتی متر
امضاء: “پری یوش 2004” (پایین راست و چپ)

پنجرهها 1382
نقاشی
195 * 209 سانتی متر
دوره بعدی با حاکمیت رنگ بنفش شناسایی می شود که باز هم درگیری پایداری با سیاه و قرمز دارد. گنجی خود اعتقاد دارد که بنفش نیز به طور اتفاقی در این سری کارها ظاهر شده است. فضای اثر در این مجموعه نقاشی ها حتی بیشتر از قرمز ملول و تیره است اما همزمان انباشتی از گل های رز پدیدار می شوند تا شاید در زبان نشانه شناختی هنرمند بر حس امید پافشاری ورزند.

سری بعدی بوم های سفید هستند که از حیث ابعاد بزرگ ترین کارهای هنرمند را دربر می گیرند. نقاشی های سفید با وجود تنالیته های مختلف، شالوده یکپارچه تری نسبت به سایر کارهای هنرمند دارند و البته به شکل محسوسی ساکن تر و عمیق تر به نظر می رسند. از حیث لایه های متعدد اثر، مجموعه تابلوهای سفید، جزو پرکارترین کارهای هنرمند محسوب می شوند. این لایه ها در اصل سفید روی سفید نبوده بلکه انواع فام های خاکستری، اکر و قهوه ای روشن را شامل می شوند که در نهایت با لایه ای از رنگ سفید در می آمیزند. بوم های سفید در حد فاصل سال های 1390 تا 1392 کار شده اند. این زمانی است که هنرمند در آستانه 70 سالگی قرار داشته و نگاه صبورانه تری نسبت به زندگی و جامعه خویش دارد.

بدون عنوان از مجموعه پنجرههای روز 1389
رنگ روغن روی بوم
نقاشی
240 * 190 سانتی متر
امضاء: «پرییوش 2010» (پایین چپ)
دولتهای، هر لت ۱۲۰×۱۹۰، در مجموع ۲۴۰×۱۹۰ سانتیمتر
پریوش گنجی در ادوار مختلف به سبکهای آبستره و اکسپرسیونیسم گرایش داشته است. مجموعهی «آب» متاخرترین دوره کارهای پرییوش گنجی و از جمله شاخصترین دورههای کاری اوست که در حدفاصل اکسپرسیونیسم و انتزاع تغزلی قرار میگیرد؛ « انبوه ضربهقلمهای هیجانی در این آثار، به شکل گنگی فیگوراتیو به نظر رسیده و برگهای درختان، امواج دریاها و یا ذراتی که در اثر توفان در هوا پخش شدهاند را تداعی میکنند. سرعت اجرای این ضربهقلمها و جوهر خودجوش و به ظاهر کنترلنشده آنها، جلوه تأثیرگذار یک نقاشی کنشی رفتارنما با ریتمی بسیار پویا و خروشان را تداعی میکند».
از حیث جوهر تغزلی نقاشی و ضربه قلم های سریع و بی محابا، تابلوهای سری آبی میراث تجربه آب مرکب در کارهای اولیه هنرمند هستند که اکنون با تکنیک رنگ و روغن کار شده اند. فرآیند کلی کار در این مجموعه، به سان آب مرکب مبتنی است بر رفتارنمایی کنشی یا اکشن پینتینگ و یک آفرینش هیجانی برآمده از کارکرد اتوماتیزم، نوعی نقاشی آبستره اکسپرسیونیستی که بیش از گستره های وسیع رنگ، بر انرژی ضربه قلم های حالت گرا و خروشان استوار است.

آب 1392
رنگ روغن روی بوم
نقاشی
176 * 258 سانتی متر
نقاشیهای پرییوش گنجی اشعاری هستند که رنگ در آن بسان واژه گویای همه چیز است.گنجی پس از تجربه هنر شکلگرا، حالا سالهاست که رنگ در کنار بافتهای لطیف و شاعرانه بنمایه هنر او را شکل داده است. این آثار که بیشک ثمره تأثیرپذیری سیاحت هنرمند از شرق خصوصاً ژاپن است، به زبانی موجز دریافتی از حکمت شرقی را بیان میکنند؛ تمرکز مراقبهگونه در کنار «متافیزیک حضور» و وجود، لحظهای را میسازد که روح در آن امکان جلوهای بیرونی مییابد. او رنگ را در منتها درجه کمینهگرایی و برای خلق مجموعهای از درونگراترین نقاشیهای دهههای اخیر ایران، به کار میبندد. این نقاش رنگپرداز با بهرهگیری از طبیعت، گلها، درختان و آبهای جاری، جهانی شخصی را خلق میکند که تأمل در آن، بازآفرینی چیزی شبیه به زندگی است.
نقاشی پرییوش گنجی، بیش از آن که به یک جهان خیالی و فانتزی تعلق داشته باشد، بازتاب یک واکنش متعهدانه و روشنفکری به کوران هراسها و نگرانیهای اجتماعی است؛ گو اینکه زبان هنر او کاملاً شخصی است و در کاربست واژگان رنگ، خطوط و نقشمایهها دلالتهای قطعی و واضحی ندارد. محصول آفرینشهای او، یک هنر مسؤولیتپذیر است که نه پرتره انتزاعی هنرمندی معطوف به خویشتن، بلکه تصویر دوری است از یک جامعه در حال تلاطم که روزگار پرفراز و نشیبی را سپری میکند.
منابع
کتاب زایش مدرنیسم ایرانی نوشته دکتر علیرضا سمیع آذر
سایت آرتچارت