بلاگ
جریان دوم جنبش اکسپرسیونیسم، جریانی است که بر خلاف نقاشی کنشی که هیجان و تحرک داشت، آرامشی استوار بر متانت و تعالیگرایی هنر دارد. شاخصترین چهرههای جریان موسوم به نقاشی حوزههای رنگی، مارک روتکو، بارنت نیومن، آد رینهارد، و هلن فرانکن تالر هستند.
رنگهای روتکو بیانگر عوالم درونی و احساسات پیچیده او هستند؛ که گاه مایوسانه و ملالتبار و گاه پر شور و با شکوه با حال و هوایی صوفیانه عمل میکنند. این سطوح معمولأ در لایههای انباشته روی هم و فاقد کناره ای قاطع و مشخص کار میشوند.
سیر نقاشی روتکو که به انتزاع میدانهای رنگی منتهی میشود تا حد زیادی بازتاب ناآرامیهای ناشی از زندگی پر تشویش وی بوده است.
مارکوس روتکویچ در خانوادهای یهودی الاصل در روسیه به دنیا آمد و در سن ده سالگی به همراه خانوادهاش به نیویورک مهاجرت کرد. او در دانشگاه ییل تحصیل کرد و بعد در دانشگاه کالیفرنیا به تدریس هنر مشغول شد. آثار این دورهاش فیگوراتیو و اکسپرسیونیستی بود با رنگپردازی درخشان، که تحت تأثیر فوویستها به ویژه هانری ماتیس بوده است. فیگورها در زمان روتکو، با ضربه قلمهای ساده و عروسکوار تصویر میشوند.
![روتکو](http://art-salimehmotamedi.com/wp-content/uploads/2024/06/62741684-1.jpg)
![روتکو](http://art-salimehmotamedi.com/wp-content/uploads/2024/06/62741685.jpg)
![روتکو](http://art-salimehmotamedi.com/wp-content/uploads/2024/06/62741683.jpg)
او تحت تأثیر نقاشان فوویست و اکسپرسیونیست همانند هانری ماتیس، آندره درن، ژرژ روئو و ادوارد مونش بود. کارهای روتکو همیشه دارای فضایی تراژیک بوده است؛ که این فضای حزن انگیز و عارفانهاش را با به هم فشردگی اندوهبار رنگی ترکیبی تجسم میبخشید. با وجود آن که روتکو هنرمندی آمریکایی محسوب میشد، اما در به کارگیری رهیافتهای مدرنیستهای اروپایی، به خصوص نقاشان فوویست، اکسپرسیونیست، سوررئالیست و آبستره، چهرهای پیشرو و سنتشکن از خود به نمایش میگذاشت. وی در مختصر کردن نقاشی به رنگ و بیان حالات روانی از طریق سطوح رنگی، همه مرزهای موجود را طی کرد تا در هنر مدرن جایگاهی ویژه به خود اختصاص دهد.
تاریخ هنر تا رسیدن به ارائه تابلوهای یکپارچه تک رنگ، تلاشهای مستمری را در راستای حذف عناصر نقاشانه طی کرده است. ابتدا تجربیات امپرسیونیستها به خصوص پل سزان و سپس نقاشان آبستره چون پیت موندریان و جوزف آلبرز.
ما میدانیم که بستر عمومی جنبش هنر مدرن دو رویکرد را دنبال میکند، سطحگرایی و رنگ مداری؛ که ما حصل این دو رویکرد، به کار گیری سطوح رنگی در اشکال مختلف بود و به همین سبب، فراگیرترین گفتمان هنر مدرن محسوب شد. این گفتمان گاه به ساختار فرم و ترکیب هنری معطوف میشود مانند آثار موندریان، آلبرز، ایتن و تعالیم مدرسه باهاوس و گاه به مباحث روانشناسی رنگ و تاًثیرات ذهنی و استعارهای آن که البته بیشتر در طراحی صنعتی و معماری و هنرهای کاربردی کاربرد داشت. البته جنبه بیان حالات درونی از طریق کاربست رنگ در هیچ یک از تجربیات فوق دیده نمیشود، این پدیدهای بود که میتوان رد آن را در آثار اکسپرسیونیست انتزاعی چون مارک روتکو جستوجو کرد.
برای تشریح این نکته، میپردازیم به آثار موندریان که بومهایش را در رنگ خالص مختصر میکرد و هر یک از سطوح رنگی در شیوه موسوم به نئو-پلاستیسیم موندریان، جزئی از یک ترکیب کلی به شمار میرود، که بر قاعدهی ایجاد تعادل شکل گرفته است. این سطوح رنگی فاقد نیروی احساسی است و برآمده از حالات درونی نقاش نیست. چنین آثاری در نهایت بیانیهای درباره فرم هنری است که رنگ میتواند نقش اصلی آن را ایفا کند.
![پیت موندریان](http://art-salimehmotamedi.com/wp-content/uploads/2024/06/Expressionism-1-768x256-1.png)
لازم به ذکر است؛ که خلاصه کردن تابلوی نقاشی تا حد سطح تک رنگ، تلاشی بود که مدتها قبل از تجربیات روتکو و نیومن، توسط هنرمندان روسی صورت گرفته بود. از جمله تابلوی تک رنگ کازیمیر مالویچ با عنوان مربع سیاه متعلق به سال ۱۹۱۵، یک مربع سیاه در زمینه سفید. و دو سال بعد نیز تابلوی دیگر مالویچ به نام سفید روی سفید که بیش از مربع سیاه نقاشی را در یک سطح ساده خلاصه میکند. قصد این نوع انتزاع، تعالی هنر تجریدی در شیوهی موسوم به سوپره ماتیسم میباشد و با نئو-پلاستیسیم موندریان که در راستای شناخت انرژی رنگ و تاًثیرگذاریاش بر بیننده میباشد متفاوت است.
![کازیمیر مالویچ](http://art-salimehmotamedi.com/wp-content/uploads/2024/06/a1cd2aba16de146329f7aa6b8103bdb0.jpg)
اصول این شیوه استوار بر همپوشانی سطوح بیکران رنگ، نور و فضای نامتناهی است که از این طریق به وجود میآید. گفتمان رنگ در آثار پیشگامان هنر مدرن مبتنی بر کاستن فرم هنری تا حد یک سطح تک رنگ بوده و هرگز درصدد بیانگری احساسی یا کیفیت تاًثیرگذار حالت گرا نیست. رنگ در آثار مالویچ، چنکو، موندریان، آلبرز، دو لونه، پل کله و کاندینسکی، هستیشناسی قائم به ذات رنگ داشته و تابع احساسات و حالات درونی هنرمند نیست.
بارنت نیومن این دو نوع برخورد با رنگ را به عنوان دو رویکرد اروپایی و آمریکایی از یکدیگر متمایز میداند. وی رویکرد موندریان را براساس ترکیب، تعادل و تقسیم بندی بر فرم هنری و همچنین زیباییشناسی کارش را ذاتاً اروپایی و رویکرد خود و روتکو را آمریکایی میداند.
تمامی دروس معلمان رنگشناسی مدرسه باهاوس، یوهان ایتن و جوزف آلبرز به این نکته اشاره دارند که رنگ را از آن جهت که واجد کیفیت بصری است در ترکیب اثر هنری به کار بگیریم. همیشه شکلی وجود دارد و سپس برای آن رنگ متصور میشود.
در واقع رنگ عنصری وابسته به فرم است؛ در حالیکه در کارهای روتکو و نیومن مستقل از هر فرم انتزاعی به خودی خود با مخاطب تعامل میکند، در حالت پیشین، رنگ از فرم هنری و کیفیت زیباییشناسی سخن میگوید و در این وضعیت از دنیای درونی هنرمند.
ابرهای رنگی در آثار روتکو از نظر خودش بازیگرانی انتزاعی هستند مصمم به نمایش سلوکی تراژیک و ابدی. در آثار انتزاعی دهه 50 و 60 او حرکت عمیق رنگها و تعامل آن ها با خود را احساس خواهیم کرد.
![روتکو](http://art-salimehmotamedi.com/wp-content/uploads/2024/06/5468_orig.jpeg)
از ابتدای سال ۱۹۵۰ میلادی، شکلهای تخت و انتزاعی بهصورت میدانهای رنگی در کارهای روتکو آشکار شدند. آثار مارک روتکو در دهه ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ عبارتاند از مستطیلهای دوتایی و سهتایی که بدون کناره قاطع در یک ارتباط عمودی به روی پسزمینهای که سراسر بوم را در برگرفتهاند، پدیدار میشوند. با نزدیک شدن به دهه ۶۰ سطوح مورد اشاره، شکلی سادهتر و مستطیلهایی که بزرگ رنگ بودند، بیشتر مورد توجه قرار گرفتند.
سه سطحی که به آنها اشاره شد، در نگاه اول، تصویری مبهم و انتزاعی از صحنه و منظرهای در مکانی دور را تداعی و آشکار میکنند که به ترتیب بهجای آسمان، زمین و افق قرار دارند. همچنین قابل ذکر است هرچقدر که به اواخر عمر مارک روتکو نزدیکتر میشویم، دو تحول اصلی و آشکار در ساختار ترکیب ذکرشده به وقوع میپیوندند. اولین مورد این است که تعداد مستطیلها از یک عدد به دو عدد و حتی به یک مستطیل کاهشیافته و دومین مورد رنگ آنهاست که بهسوی فامهای غمانگیز و تیرهتر و تاریکتر متمایل میشود.
آثار سالهای آخر عمر مارک روتکو، غالبا بنفش تیره، خاکستری و سیاه هستند. البته ممکن است در موارد خاصی استثنائاتی نیز وجود داشته باشد. اکثر تحلیلگران این تحول آشکار را از سمتی نشاندهنده اندوه بسیار زیادی است که بر روح و روان روتکو تجلییافته میدانند و از سوی دیگر، نشان دهنده کشف عمیق غنای رنگهای تیره است. آخرین فعالیتها و کارهای مارک روتکو در سال ۱۹۶۹ ترکیبهایی بودند که از سطوح وسیع سیاهرنگ در قسمت بالا و رنگ خاکستری در قسمت پایین استفاده شده بود.
![روتکو](http://art-salimehmotamedi.com/wp-content/uploads/2024/06/photo5769620665152939945.jpg)
شاید از میان وقایع مختلف در زندگی هنری روتکو، ماجرای 9 اثری که او ابتدا به سفارش رستورانی بزرگ و مجلل در نیویورک خلق کرد بیش از همه جالب و خواندنی باشد. در بهار سال 1958 فیلیپ جانسون برای رستوران اشرافی چهار فصل واقع در برج مجلل سیگرام در نیویورک سفارش چند تابلوی دیواری بزرگ را به روتکو به ازای پرداخت مبلغ قابل توجه 35 هزار دلار که پیشنهاد قابل توجه ای در آن زمان برای یک سفارش نقاشی بود، داد. روتکو که همچون بسیاری از هنرمندان آن زمان بشدت معارض با طبقه بورژوازی (قشر مرفه و اشرافی) بود، تعمداﹰ 9 تابلو با ابعاد بزرگ (برخی از آنها تا حدود 5 متر) که تماما پوشیده از رنگهای قرمز تیره و سیاه بودند، خلق کرد. او این نقاشی ها را در سه گروه سه تایی کشید. هر گروه بر اساس ترکیب بندی رنگی خاص خود از گروه دیگر قابل تمایز است. در گروه اول تابلو ها، رنگها روشنتر و در گروه سوم به تیره ترین درجه خود می رسند. روتکو حدود دو سال (1960-1958) بی وقفه روی این 9 اثر که بصورت یک مجموعه از ابتدا برنامه ریزی کرده بود، کار کرد.
او قصد داشت که سراسر دیوارهای رستورانی که افراد اشرافی که در آنجا غذا می خورند با رنگهای حزن آور پر کند تا بدین وسیله مخالفت خود را به آنها بیان کند. مستطیل های عمودی در این آثار بصورت پنجره هایی که سوسویی از نور (نور غروبی دلگیر) را تداعی می کند، حسی بسیار حزن انگیز و از منظری دیگر احوالی مراقبه گونه را در مخاطب ایجاد می کند. روتکو در مصاحبه ای که با جان فیشر در سال 1959 انجام داد، انگیزه خود را از بکارگیری رنگهای قرمز بسیار تیره و چرک رنجاندن افراد متموّل (بورژواها) و زایل کردن اشتهای آنها عنوان کرده است. ولی پس از مدتی، روتکو دریافت که یک رستوران برای انتقال پیام و هدف اصلی اش که دعوت مخاطبان به یک مراقبه طولانی و عمیق می باشد، مکان مناسبی نیست. او حتی برای ارزیابی بهتر مکان رستوران یکبار همراه همسرش در آنجا غذا خورد و با مشاهده محیط سراسر آکنده از اشیا و تزئینات لوکس و منوی بسیار گران این رستوران، پیش از پیش مصمم به فسخ قراردادش با این رستوران شد. او در خصوص تجربه اش در این رستوران اینچنین می گوید: “هر کسی که این نوع از غذاها را با این قیمتهای بالا می خورد، هیچگاه به نقاشی های من نگاه نخواهد کرد”. او بخوبی می دانست که طبقه بورژوازی به تابلوها صرفا به عنوان عناصری تزیینی نگاه کرده و کمترین ارزش زیبایی شناختی و تعالی بخشی برای آنها قائل نیست. به همین منظور، او بر تصمیمش مبنی بر تخصیص تابلوهایش به رستوران برج سیگرام نیویورک تجدید نظر کرد. او به جهت تعلق خاطری که به آثار هنرمندان رومانتیسیست انگلیسی، بویژه جیمز ترنر، داشت، تصمیم گرفت این 9 تابلو را به گالری تیت (Tate Gallery) لندن اهدا کند. جالب است که روتکو حدود یک دهه با گالری تیت لندن مشغول مذاکره بود. موضوع اصلی مورد اختلاف، درخواست سر سختانه روتکو مبنی بر تخصیص یک فضای (گالری) ویژه به منظور نمایش 9 تابلویش بود. فرجام این مذاکره طولانی بالاخره با قبول درخواست روتکو توسط گالری تیت لندن به سرانجام رسید. بدین ترتیب، فضایی با دیوارهای خاکستری بطور دائمی برای نمایش آثارش اختصاص یافت. ولی درست یک روز بعد از آنکه آثار روتکو در یک روز پاییزی در سال 1970 به لندن رسید، او بطور غیر منتظره ای دست به خودکشی زد و به رنجها و مصائب روانی پایان عمرش خاتمه داد، گویی روتکو منتظر بود که آخرین ماموریت هنری اش، رسیدن 9 اثر صوفیانه اش به گالری تیت لندن، نیز به سرانجام رسیده و با تحقق آخرین و محتملا بزرگترین رسالت هنری اش نسبت به مخاطبانش دیگر به حد آستانه اشباع روحی و رضایت مندی کامل رسیده و به زندگی اش پایان داده است.
![روتکو](http://art-salimehmotamedi.com/wp-content/uploads/2024/06/5469_orig.jpg)
ابعاد: 266.7 × 457.2 × 3.8 – گالری تیت، لندن
![روتکو](http://art-salimehmotamedi.com/wp-content/uploads/2024/06/5471_orig.jpg)
نمازخانه روتکو
در سال ۱۹۶۴ روتکو بیشترین دستمزد خود را از دومنیک برای نقاشی دیواری در نمازخانه هوستون تگزاس، که معمار آن فیلیپ جانسون بود، دریافت کرد. با درآمد آن توانست به یکی از آرزوهای دیرینهاش، یعنی ساخت بنای تاریخی برای هنر مذهبی غرب برسد. او پنج پنل تکی و چهار پنل برای نمازخانه طراحی کرد و از رنگهای قرمز و سیاه و سفید استفاده کرد. او تا سال ۱۹۶۷ بر روی آن کار کرد و متأسفانه در رونمایی از این پروژه ـکه یکسال بعد از خودکشیاش بودـ حضور نداشت.
![نمازخانه روتکو](http://art-salimehmotamedi.com/wp-content/uploads/2024/06/photo5801167547834413949-1.jpg)
نمایش آثار در تهران
در سال 1395 در موزه هنرهای معاصر تهران نمایشگاهی از آثار هنرمندان اکسپرسیونیسم انتزاعی برگزار شد که در آن دو تابلو از روتکو نیز در میان آثار سایرین به چشم می خورد.
مرکز زرد از نقاشیهای انتزاعی است که روتکو در دههٔ ۱۹۵۰ میلادی خلق کرد. اثری که دو نسخه از آن موجود است و یکی از آنها در ایران نگهداری می شود. یکی از مهمترین ویژگی های روتکو که در این اثر نیز دیده می شود محو کردن ابعاد هندسی اشکال است؛ او به این شیوه به اثر خود حالتی عرفانی می بخشد.
یکی دیگر از این نقاشیها به نام مرکز سفید (زرد، صورتی و اسطوخودوس بر رز) در سال ۲۰۰۷ به قیمت ۷۲ میلیون دلار در یک حراجی به فروش رفت.
![روتکو](http://art-salimehmotamedi.com/wp-content/uploads/2024/06/Mark-Rothko-4-1.jpg)
![روتکو](http://art-salimehmotamedi.com/wp-content/uploads/2024/06/3e2c74ca74ac0f1714f5de056eb4df96.jpg)
منابع
کتاب تاریخ هنر معاصر جهان | اوج و افول مدرنیسم |علیرضا سمیع آذر
www.avammag.com
www.asianews.ir
www.artecogallery.net
www.isna.ir
دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ
جریان دوم جنبش اکسپرسیونیسم، جریانی است که بر خلاف نقاشی کنشی که هیجان و تحرک داشت، آرامشی استوار بر متانت و تعالیگرایی هنر دارد. شاخصترین چهرههای جریان موسوم به نقاشی حوزههای رنگی، مارک روتکو، بارنت نیومن، آد رینهارد، و هلن فرانکن تالر هستند.
رنگهای روتکو بیانگر عوالم درونی و احساسات پیچیده او هستند؛ که گاه مایوسانه و ملالتبار و گاه پر شور و با شکوه با حال و هوایی صوفیانه عمل میکنند. این سطوح معمولأ در لایههای انباشته روی هم و فاقد کناره ای قاطع و مشخص کار میشوند.
سیر نقاشی روتکو که به انتزاع میدانهای رنگی منتهی میشود تا حد زیادی بازتاب ناآرامیهای ناشی از زندگی پر تشویش وی بوده است.
مارکوس روتکویچ در خانوادهای یهودی الاصل در روسیه به دنیا آمد و در سن ده سالگی به همراه خانوادهاش به نیویورک مهاجرت کرد. او در دانشگاه ییل تحصیل کرد و بعد در دانشگاه کالیفرنیا به تدریس هنر مشغول شد. آثار این دورهاش فیگوراتیو و اکسپرسیونیستی بود با رنگپردازی درخشان، که تحت تأثیر فوویستها به ویژه هانری ماتیس بوده است. فیگورها در زمان روتکو، با ضربه قلمهای ساده و عروسکوار تصویر میشوند.
![روتکو](http://art-salimehmotamedi.com/wp-content/uploads/2024/06/62741684-1.jpg)
![روتکو](http://art-salimehmotamedi.com/wp-content/uploads/2024/06/62741685.jpg)
![روتکو](http://art-salimehmotamedi.com/wp-content/uploads/2024/06/62741683.jpg)
او تحت تأثیر نقاشان فوویست و اکسپرسیونیست همانند هانری ماتیس، آندره درن، ژرژ روئو و ادوارد مونش بود. کارهای روتکو همیشه دارای فضایی تراژیک بوده است؛ که این فضای حزن انگیز و عارفانهاش را با به هم فشردگی اندوهبار رنگی ترکیبی تجسم میبخشید. با وجود آن که روتکو هنرمندی آمریکایی محسوب میشد، اما در به کارگیری رهیافتهای مدرنیستهای اروپایی، به خصوص نقاشان فوویست، اکسپرسیونیست، سوررئالیست و آبستره، چهرهای پیشرو و سنتشکن از خود به نمایش میگذاشت. وی در مختصر کردن نقاشی به رنگ و بیان حالات روانی از طریق سطوح رنگی، همه مرزهای موجود را طی کرد تا در هنر مدرن جایگاهی ویژه به خود اختصاص دهد.
تاریخ هنر تا رسیدن به ارائه تابلوهای یکپارچه تک رنگ، تلاشهای مستمری را در راستای حذف عناصر نقاشانه طی کرده است. ابتدا تجربیات امپرسیونیستها به خصوص پل سزان و سپس نقاشان آبستره چون پیت موندریان و جوزف آلبرز.
ما میدانیم که بستر عمومی جنبش هنر مدرن دو رویکرد را دنبال میکند، سطحگرایی و رنگ مداری؛ که ما حصل این دو رویکرد، به کار گیری سطوح رنگی در اشکال مختلف بود و به همین سبب، فراگیرترین گفتمان هنر مدرن محسوب شد. این گفتمان گاه به ساختار فرم و ترکیب هنری معطوف میشود مانند آثار موندریان، آلبرز، ایتن و تعالیم مدرسه باهاوس و گاه به مباحث روانشناسی رنگ و تاًثیرات ذهنی و استعارهای آن که البته بیشتر در طراحی صنعتی و معماری و هنرهای کاربردی کاربرد داشت. البته جنبه بیان حالات درونی از طریق کاربست رنگ در هیچ یک از تجربیات فوق دیده نمیشود، این پدیدهای بود که میتوان رد آن را در آثار اکسپرسیونیست انتزاعی چون مارک روتکو جستوجو کرد.
برای تشریح این نکته، میپردازیم به آثار موندریان که بومهایش را در رنگ خالص مختصر میکرد و هر یک از سطوح رنگی در شیوه موسوم به نئو-پلاستیسیم موندریان، جزئی از یک ترکیب کلی به شمار میرود، که بر قاعدهی ایجاد تعادل شکل گرفته است. این سطوح رنگی فاقد نیروی احساسی است و برآمده از حالات درونی نقاش نیست. چنین آثاری در نهایت بیانیهای درباره فرم هنری است که رنگ میتواند نقش اصلی آن را ایفا کند.
![پیت موندریان](http://art-salimehmotamedi.com/wp-content/uploads/2024/06/Expressionism-1-768x256-1.png)
لازم به ذکر است؛ که خلاصه کردن تابلوی نقاشی تا حد سطح تک رنگ، تلاشی بود که مدتها قبل از تجربیات روتکو و نیومن، توسط هنرمندان روسی صورت گرفته بود. از جمله تابلوی تک رنگ کازیمیر مالویچ با عنوان مربع سیاه متعلق به سال ۱۹۱۵، یک مربع سیاه در زمینه سفید. و دو سال بعد نیز تابلوی دیگر مالویچ به نام سفید روی سفید که بیش از مربع سیاه نقاشی را در یک سطح ساده خلاصه میکند. قصد این نوع انتزاع، تعالی هنر تجریدی در شیوهی موسوم به سوپره ماتیسم میباشد و با نئو-پلاستیسیم موندریان که در راستای شناخت انرژی رنگ و تاًثیرگذاریاش بر بیننده میباشد متفاوت است.
![کازیمیر مالویچ](http://art-salimehmotamedi.com/wp-content/uploads/2024/06/a1cd2aba16de146329f7aa6b8103bdb0.jpg)
اصول این شیوه استوار بر همپوشانی سطوح بیکران رنگ، نور و فضای نامتناهی است که از این طریق به وجود میآید. گفتمان رنگ در آثار پیشگامان هنر مدرن مبتنی بر کاستن فرم هنری تا حد یک سطح تک رنگ بوده و هرگز درصدد بیانگری احساسی یا کیفیت تاًثیرگذار حالت گرا نیست. رنگ در آثار مالویچ، چنکو، موندریان، آلبرز، دو لونه، پل کله و کاندینسکی، هستیشناسی قائم به ذات رنگ داشته و تابع احساسات و حالات درونی هنرمند نیست.
بارنت نیومن این دو نوع برخورد با رنگ را به عنوان دو رویکرد اروپایی و آمریکایی از یکدیگر متمایز میداند. وی رویکرد موندریان را براساس ترکیب، تعادل و تقسیم بندی بر فرم هنری و همچنین زیباییشناسی کارش را ذاتاً اروپایی و رویکرد خود و روتکو را آمریکایی میداند.
تمامی دروس معلمان رنگشناسی مدرسه باهاوس، یوهان ایتن و جوزف آلبرز به این نکته اشاره دارند که رنگ را از آن جهت که واجد کیفیت بصری است در ترکیب اثر هنری به کار بگیریم. همیشه شکلی وجود دارد و سپس برای آن رنگ متصور میشود.
در واقع رنگ عنصری وابسته به فرم است؛ در حالیکه در کارهای روتکو و نیومن مستقل از هر فرم انتزاعی به خودی خود با مخاطب تعامل میکند، در حالت پیشین، رنگ از فرم هنری و کیفیت زیباییشناسی سخن میگوید و در این وضعیت از دنیای درونی هنرمند.
ابرهای رنگی در آثار روتکو از نظر خودش بازیگرانی انتزاعی هستند مصمم به نمایش سلوکی تراژیک و ابدی. در آثار انتزاعی دهه 50 و 60 او حرکت عمیق رنگها و تعامل آن ها با خود را احساس خواهیم کرد.
![روتکو](http://art-salimehmotamedi.com/wp-content/uploads/2024/06/5468_orig.jpeg)
از ابتدای سال ۱۹۵۰ میلادی، شکلهای تخت و انتزاعی بهصورت میدانهای رنگی در کارهای روتکو آشکار شدند. آثار مارک روتکو در دهه ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ عبارتاند از مستطیلهای دوتایی و سهتایی که بدون کناره قاطع در یک ارتباط عمودی به روی پسزمینهای که سراسر بوم را در برگرفتهاند، پدیدار میشوند. با نزدیک شدن به دهه ۶۰ سطوح مورد اشاره، شکلی سادهتر و مستطیلهایی که بزرگ رنگ بودند، بیشتر مورد توجه قرار گرفتند.
سه سطحی که به آنها اشاره شد، در نگاه اول، تصویری مبهم و انتزاعی از صحنه و منظرهای در مکانی دور را تداعی و آشکار میکنند که به ترتیب بهجای آسمان، زمین و افق قرار دارند. همچنین قابل ذکر است هرچقدر که به اواخر عمر مارک روتکو نزدیکتر میشویم، دو تحول اصلی و آشکار در ساختار ترکیب ذکرشده به وقوع میپیوندند. اولین مورد این است که تعداد مستطیلها از یک عدد به دو عدد و حتی به یک مستطیل کاهشیافته و دومین مورد رنگ آنهاست که بهسوی فامهای غمانگیز و تیرهتر و تاریکتر متمایل میشود.
آثار سالهای آخر عمر مارک روتکو، غالبا بنفش تیره، خاکستری و سیاه هستند. البته ممکن است در موارد خاصی استثنائاتی نیز وجود داشته باشد. اکثر تحلیلگران این تحول آشکار را از سمتی نشاندهنده اندوه بسیار زیادی است که بر روح و روان روتکو تجلییافته میدانند و از سوی دیگر، نشان دهنده کشف عمیق غنای رنگهای تیره است. آخرین فعالیتها و کارهای مارک روتکو در سال ۱۹۶۹ ترکیبهایی بودند که از سطوح وسیع سیاهرنگ در قسمت بالا و رنگ خاکستری در قسمت پایین استفاده شده بود.
![روتکو](http://art-salimehmotamedi.com/wp-content/uploads/2024/06/photo5769620665152939945.jpg)
شاید از میان وقایع مختلف در زندگی هنری روتکو، ماجرای 9 اثری که او ابتدا به سفارش رستورانی بزرگ و مجلل در نیویورک خلق کرد بیش از همه جالب و خواندنی باشد. در بهار سال 1958 فیلیپ جانسون برای رستوران اشرافی چهار فصل واقع در برج مجلل سیگرام در نیویورک سفارش چند تابلوی دیواری بزرگ را به روتکو به ازای پرداخت مبلغ قابل توجه 35 هزار دلار که پیشنهاد قابل توجه ای در آن زمان برای یک سفارش نقاشی بود، داد. روتکو که همچون بسیاری از هنرمندان آن زمان بشدت معارض با طبقه بورژوازی (قشر مرفه و اشرافی) بود، تعمداﹰ 9 تابلو با ابعاد بزرگ (برخی از آنها تا حدود 5 متر) که تماما پوشیده از رنگهای قرمز تیره و سیاه بودند، خلق کرد. او این نقاشی ها را در سه گروه سه تایی کشید. هر گروه بر اساس ترکیب بندی رنگی خاص خود از گروه دیگر قابل تمایز است. در گروه اول تابلو ها، رنگها روشنتر و در گروه سوم به تیره ترین درجه خود می رسند. روتکو حدود دو سال (1960-1958) بی وقفه روی این 9 اثر که بصورت یک مجموعه از ابتدا برنامه ریزی کرده بود، کار کرد.
او قصد داشت که سراسر دیوارهای رستورانی که افراد اشرافی که در آنجا غذا می خورند با رنگهای حزن آور پر کند تا بدین وسیله مخالفت خود را به آنها بیان کند. مستطیل های عمودی در این آثار بصورت پنجره هایی که سوسویی از نور (نور غروبی دلگیر) را تداعی می کند، حسی بسیار حزن انگیز و از منظری دیگر احوالی مراقبه گونه را در مخاطب ایجاد می کند. روتکو در مصاحبه ای که با جان فیشر در سال 1959 انجام داد، انگیزه خود را از بکارگیری رنگهای قرمز بسیار تیره و چرک رنجاندن افراد متموّل (بورژواها) و زایل کردن اشتهای آنها عنوان کرده است. ولی پس از مدتی، روتکو دریافت که یک رستوران برای انتقال پیام و هدف اصلی اش که دعوت مخاطبان به یک مراقبه طولانی و عمیق می باشد، مکان مناسبی نیست. او حتی برای ارزیابی بهتر مکان رستوران یکبار همراه همسرش در آنجا غذا خورد و با مشاهده محیط سراسر آکنده از اشیا و تزئینات لوکس و منوی بسیار گران این رستوران، پیش از پیش مصمم به فسخ قراردادش با این رستوران شد. او در خصوص تجربه اش در این رستوران اینچنین می گوید: “هر کسی که این نوع از غذاها را با این قیمتهای بالا می خورد، هیچگاه به نقاشی های من نگاه نخواهد کرد”. او بخوبی می دانست که طبقه بورژوازی به تابلوها صرفا به عنوان عناصری تزیینی نگاه کرده و کمترین ارزش زیبایی شناختی و تعالی بخشی برای آنها قائل نیست. به همین منظور، او بر تصمیمش مبنی بر تخصیص تابلوهایش به رستوران برج سیگرام نیویورک تجدید نظر کرد. او به جهت تعلق خاطری که به آثار هنرمندان رومانتیسیست انگلیسی، بویژه جیمز ترنر، داشت، تصمیم گرفت این 9 تابلو را به گالری تیت (Tate Gallery) لندن اهدا کند. جالب است که روتکو حدود یک دهه با گالری تیت لندن مشغول مذاکره بود. موضوع اصلی مورد اختلاف، درخواست سر سختانه روتکو مبنی بر تخصیص یک فضای (گالری) ویژه به منظور نمایش 9 تابلویش بود. فرجام این مذاکره طولانی بالاخره با قبول درخواست روتکو توسط گالری تیت لندن به سرانجام رسید. بدین ترتیب، فضایی با دیوارهای خاکستری بطور دائمی برای نمایش آثارش اختصاص یافت. ولی درست یک روز بعد از آنکه آثار روتکو در یک روز پاییزی در سال 1970 به لندن رسید، او بطور غیر منتظره ای دست به خودکشی زد و به رنجها و مصائب روانی پایان عمرش خاتمه داد، گویی روتکو منتظر بود که آخرین ماموریت هنری اش، رسیدن 9 اثر صوفیانه اش به گالری تیت لندن، نیز به سرانجام رسیده و با تحقق آخرین و محتملا بزرگترین رسالت هنری اش نسبت به مخاطبانش دیگر به حد آستانه اشباع روحی و رضایت مندی کامل رسیده و به زندگی اش پایان داده است.
![روتکو](http://art-salimehmotamedi.com/wp-content/uploads/2024/06/5469_orig.jpg)
ابعاد: 266.7 × 457.2 × 3.8 – گالری تیت، لندن
![روتکو](http://art-salimehmotamedi.com/wp-content/uploads/2024/06/5471_orig.jpg)
نمازخانه روتکو
در سال ۱۹۶۴ روتکو بیشترین دستمزد خود را از دومنیک برای نقاشی دیواری در نمازخانه هوستون تگزاس، که معمار آن فیلیپ جانسون بود، دریافت کرد. با درآمد آن توانست به یکی از آرزوهای دیرینهاش، یعنی ساخت بنای تاریخی برای هنر مذهبی غرب برسد. او پنج پنل تکی و چهار پنل برای نمازخانه طراحی کرد و از رنگهای قرمز و سیاه و سفید استفاده کرد. او تا سال ۱۹۶۷ بر روی آن کار کرد و متأسفانه در رونمایی از این پروژه ـکه یکسال بعد از خودکشیاش بودـ حضور نداشت.
![نمازخانه روتکو](http://art-salimehmotamedi.com/wp-content/uploads/2024/06/photo5801167547834413949-1.jpg)
نمایش آثار در تهران
در سال 1395 در موزه هنرهای معاصر تهران نمایشگاهی از آثار هنرمندان اکسپرسیونیسم انتزاعی برگزار شد که در آن دو تابلو از روتکو نیز در میان آثار سایرین به چشم می خورد.
مرکز زرد از نقاشیهای انتزاعی است که روتکو در دههٔ ۱۹۵۰ میلادی خلق کرد. اثری که دو نسخه از آن موجود است و یکی از آنها در ایران نگهداری می شود. یکی از مهمترین ویژگی های روتکو که در این اثر نیز دیده می شود محو کردن ابعاد هندسی اشکال است؛ او به این شیوه به اثر خود حالتی عرفانی می بخشد.
یکی دیگر از این نقاشیها به نام مرکز سفید (زرد، صورتی و اسطوخودوس بر رز) در سال ۲۰۰۷ به قیمت ۷۲ میلیون دلار در یک حراجی به فروش رفت.
![روتکو](http://art-salimehmotamedi.com/wp-content/uploads/2024/06/Mark-Rothko-4-1.jpg)
![روتکو](http://art-salimehmotamedi.com/wp-content/uploads/2024/06/3e2c74ca74ac0f1714f5de056eb4df96.jpg)
منابع
کتاب تاریخ هنر معاصر جهان | اوج و افول مدرنیسم |علیرضا سمیع آذر
www.avammag.com
www.asianews.ir
www.artecogallery.net
www.isna.ir